یادداشت / شاهپور محمدی*

جنایت هولناک و فجیع صورت گرفته در زیبادشت فردیس، جامعه فرهنگی و سینمایی کشور را در بهتی عمیق فرو برده است.
ابعاد حادثه آنقدر بزرگ است که اگر همین امروز درسی از آن گرفته نشود و در راستای پیشگیری از وقوع چنین جرایمی فکری نشود ، باز هم تکرار آن دور از ذهن نخواهد بود.
چه تضمینی وجود دارد که این آخرین فاجعه انسانی بوده و جامعه از شر این اراذل و اوباش در امان خواهند بود .
سوالی که مطرح می‌شود این است که چگونه عده ای جنایتکار براحتی توانستند وارد حریم خصوصی این افراد شده و به صورت رقت بار و شرم‌آوری آنها را به نیستی و نابودی بکشانند.؟
این جرات ، جسارت و آزادی عمل مجرم یا مجرمین از کجا ناشی می‌شود؟
یعنی ترس از قانون و مجازات در جامعه تا این حد از بین رفته است که عده ای براحتی به هر عمل فجیع و دلبخواهی دست می‌زنند؟
انگیزه مسببین این اعمال هولناک هر چه باشد ، بخوبی میدانند که به نابودی خودشان نیز ختم خواهد شد و از دست مجریان قانون در امان نخواهند بود.
اما چرا با علم به این فرجام ، براحتی به چنین اعمال و رفتار شنیع و غیر انسانی دست زده اند؟
هنوز انگیزه و هدف عاملان این جنایت مشخص نیست و تا روشن شدن ابعاد حادثه ، نمی‌توان در مورد جزییات ان اظهار نظری نمود.
اما هم اکنون و با نگاه کلی ، آنچه اهمیت پیدا میکند عمدتا بحث چرایی این رفتارهای مجرمانه در جامعه است.
جایگاه دانش و آگاهی نسبت به جرم و ترس از مجازات یکی از مفاهیم مهمی است که در اینگونه رخدادها جای بحث و پرداخت پیدا می‌کند.
اینکه چرا یک مجرم نباید از غایت رفتار خود هیچگونه نگرانی و واهمه ای داشته باشد ؟
آیا شیوه اجرای احکام کیفری در مورد این مجرمین دچار اشکال است ؟
چرا این جانیان هیچگونه ترسی از مجازات و تنبیه ندارند ؟
آیا مرتکبین چنین جنایت هایی ، از قصاص و کیفر سنگین جرم خود که اعدام حداقل انهاست ، تا چه میزان مطلع بوده و از جزییات احکام کیفری خود خبر دارند ؟
آیا عمده دلایل اینگونه اتفاقات ناگوار در جامعه از نبود آگاهی دقیق نسبت به جرم و احکام مربوط به ان نمی‌تواند باشد؟
جایگاه « اموزش قانون » در مقابل اینگونه جرایم کجاست ؟
مسولیت اینگونه آموزش ها نیز در جامعه بعهده کدامین مرجع قانونی است ؟
قوه قضاییه ؟
نظام فرهنگی ، آموزشی ؟
نظام رسانه ای ؟
کدامیک ؟
آیا اگر نظام قضایی ، آموزش های حقوقی و جزایی را با قاطعیت تمام ، برای آحاد مردم در امر آشنایی با جرم و جنایت و احکام و قوانین بازدارنده ، اعمال میکرد ، شاهد اینهمه جرم و جنایت در جامعه بودیم ؟
بااین اتفاقات صورت گرفته که تعداشان در سطوح مختلف جامعه کم هم نیستند ، ایا خلا دانش و آگاهی در بین مردم احساس نمیشود ؟
آیا غیر از این است که ایجاد دانش قضایی توام با هشدارهای امنیتی در کشور ، به رشد و بالندگی جامعه کمک نموده تا جاییکه حتی مجرم و بزهکار نیز خواهد فهمید که معنای حقوق دیگران چیست و در صورت تخطی از ان با چه سرنوشت تلخ و سختی مواجه خواهد شد…؟!
وقتی در این زمینه ها فرهنگ‌سازی کافی صورت نگیرد ، نهایتا جامعه نیز به سمت تشتت و افسارگسیختگی کشیده خواهد شد .
موضوع مهمی که هم اکنون در نظام حکمرانی کشور ما به فراموشی رفته مقوله مهم آموزش و آگاه سازی مردم است.
باید بپذیریم که جامعه هنوز در حداقل های خود در امر فرهنگسازی اجتماعی دچار نقصان و کمبود است .
در یک جامعه پویا منتظر نمی مانند تا جنایتی اتفاق بیفتد و آن گاه وارد عمل شوند.
بلکه با آگاهی بخشی عمومی و ایجاد امنیت ، جامعه را از بروز چنین اعمال خطرناکی برحذر میدارند.

متاسفانه امروزه در جامعه ، منتظر اتفاقات ناگوار ماندن و کثرت روزانه پرونده های قضایی به بخشی از زندگی ما تبدیل گردیده است.
در حالیکه میبایست برعکس عمل گردیده و تصور ارتکاب جرم از مردم گرفته شود.
وقتی آگاهی کافی نسبت به کیفر جرایم در جامعه وجود نداشته باشد و تخطی کنندگان از قانون نسبت به میزان و نحوه مجازات خود بی اطلاع باشند و یا بعد از دستگیری مجرم با اقل مجازات با او برخورد شود ، طبیعی است که سطحی نگری در مورد معضلات رواج یافته و هر گونه جرم و جنایتی نیز براحتی در جامعه اتفاق خواهد افتاد.
قوه قضاییه میبایست قاطعیت خود را در برخورد با جرم در جامعه به اثبات برساند و نهادهای رسانه ای را برای آموزش همگانی در این زمینه مجاب کند.
هشدارهای پلیس و قوه قضاییه در امر پیامد رفتارهای هنجارشکنان و مبارزه قاطعانه با ناقضان قانون در رسانه ها باید مدام دیده شود.
آشنایی هر چه بیشتر مردم با قوانین مربوط به جرایم و مجازات ها ، یکی از وظایف نظام قضایی و رسانه ای کشور است .
آنچه در رسانه ملی بعنوان پایگاه اول آموزش همگانی کشور ، گاها مشاهده میشود تولید برنامه های مستند مربوط به بعد از وقوع جرم و دستگیری و زندانی شدن افراد است.
نظام رسانه ای کشور ابتدا باید بیشترین تلاش و همت خود را به آموزش قوانین بازدارنده با نگاه پیشگیرانه معطوف کند تا ترس از قانون و مجازات و حبس و زندان باعث منع افراد نسبت به گرایش به سمت رفتارهای مجرمانه شود.
نبود چنین مکانیسم گستره ای باعث گردیده تا افراد شرور در جامعه با گستاخی تمام به هرگونه ایجاد رعب و وحشت و جنایتی دست بزنند.
رابطه بین مردم و نهادهای انتظامی ، امنیتی و قضایی کشور میبایست تنگاتنگ شود‌.
قوه قضاییه میبایست تلاش خود را بیشتر معطوف به پیشگیری کند و منتظر اتفاقات ناگوار نماند که صرفا به دستگیری مجرم و یا خبر رسانی ان اکتفا شود.
اطلاع رسانی در مورد حوادث و اتفاقات و بازنمایی آنها در عین حال که برای آگاه سازی جامعه لازم است اما کافی نیست .
نظام رسانه با هرگونه ابزار و امکاناتی میبایست آحاد جامعه را با قوانین سفت و سخت مربوط به جرم و جنایت آشنا سازد تا ترس از قانون و مجازات در جامعه نهادینه شود .
بدیهی است اگر این فرهنگسازی ها بصورت فراگیر صورت گیرند و با مجرمان و خاطیان با قاطعیت تمام برخورد شود ، افراد سود جو و تبهکار نیز جرات و جسارت تعدی به حریم دیگران در جامعه را بسادگی نخواهند داشت.
*مستندساز و منتقد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *