یادداشت/ شاھپور محمدی
از صحبتھای اخیر آقای اسماعیلی، وزیر ارشاد در مورد سینما و سینماگران، چنین استنباط میشود کھ ایشان به عنوان سکاندار حوزه فرھنگ و ھنر کشور، نگاه مثبتی نسبت به سینمای این مرز و بوم ندارند . البته باید گفت که اقای اسماعیلی مقصر نیستند. مگر ایشان با اصحاب سینما به چه میزان مراوده و ارتباط دارند؟ وقتی ارتباط دوسویهای بین اصحاب سینما و وزیر فرھنگ کشور وجود نداشته باشد و اطلاعات نیز به درستی در اختیار ایشان قرار نگیرد ، طبیعی است کھ وزیر محترم نیز تحت تاثیر جوسازیھای ایجاد شده در جامعه قرار گیرند و در این میان باید گفت مشکل از مدیریت سینمای این کشور است که نتوانسته است این ارتباط دو سویه را به نحو احسن ایجاد کند..!! وقتی چنین ارتباطی وجود نداشته باشد طبیعتا وزیر محترم نیز ھرگونه ھجمه وارده به سینما و سینماگران را از طرف ھر نوع سلایق فکری مختلف، از نظر خود منطقی فرض نموده و به جای دفاع از مرزھا و سرحدات این سینما، خود نیز در صف منتقدین و معترضین قرار بگیرند. و این ظلم مضاعفی است بر اھالی سینما . نبود یک ارتباط صمیمی فی مابین باعث میشود تا در شرایط سخت و بحرانی، کسی مسولیت صیانت از حریم حرفهای سینما و سینماگران را برعھده نگیرد. در حالیکه خانه سینما و مدیران سینمایی کشور وظیفه دارند، حداقل در این گونه موارد به روشنگری بپردازند و وزیر محترم ارشاد و دیگران را قانع کنند که حساب آن انگشت شماری که به اسم ھنر و سینما برخی رفتارھای نامتعارف را از خود نشان میدھند، از کل سینماگران کشور جداست. با توجه به فضای ملتھبی که اخیرا در مورد اصحاب سینما ایجاد شد، اگر یک عامل ارتباطی قوی وجود داشت، میتوانست نه تنھا فضای موجود بین اھالی ھنر و مدیران دولتی را تلطیف کند، بلکه در چنین مواقعی نیز میتوانست با استفاده از ابزارھای رسانهای، اقدام به شفاف سازی نموده تا کسی جرات تاخت و تاز به حریم کل ھنرمندان سینمای این سرزمین را پیدا نکند. نبود چنین عامل ارتباطی یعنی نبود یک تریبون مستقل برای ھزاران سینماگر این کشور. سینماگران نیاز به یک تریبون مستقل دارند تا در زمان توھین و جسارت به ساحت خود، بتوانند صدای حقانیت خود را به گوش مردم و افکار عمومی برسانند. سینما به یک روابط عمومی مقتدر که در بحران ھا نقش یک سخنگوی سینما را ایفا کند، نیاز دارد. روابط عمومی موجود، متعلق به سازمان سینمایی است نه سینماگران کھ وظایف اش نیز فقط و فقط در محدوده فعالیت ھای اداری است. منظور از روابط عمومی، یک عامل ارتباطی قوی است که از خود خانواده سینما بوده و به پشتوانه سازمان سینمایی بتواند نقش یک سخنگو را نیز در شرایط مقتضی ایفا نماید. این فرد یا مجموعه اطلاع رسانی میبایست ھم صدای سازمان سینمایی و ھم صدای سینماگران باشد و بتواند تمامی اخبار و رخدادھای مربوط به سینما و سینماگران را منعکس کند و در زمان ھای مورد نیاز با اطلاع رسانی مناسب، بتواند از قلمرو سینماگران دفاع کند. اگر مدیریت سازمان سینمایی از ھمان ابتدا، یک مدیر ارتباطات مقتدری را که نقش بلندگو را نیز برای خانواده بزرگ سینما ایفا کند، انتخاب می نمودند تا بصورت مرتب و منظم مسایل مربوط به اخبار سینما و جشنواره ھا و سینماگران را اطلاع رسانی میکرد و در موارد لزوم در مورد سوتفاھمات ایجاد شده شفاف سازی مینمود و به عنوان نماینده تام الاختیار این سازمان به سوالات و مطالبات و ابھامات مردم پاسخ میداد و رابطه تنگاتنگی را نیز فی مابین دولت، مردم و خانواده سینما ایجاد میکرد، ھم اکنون اینھمه سو تفاھم در مورد سینما ایجاد نمیگردید . البته چنین نقشی را خانه سینما نیز میتوانست ایفا کند، اما این خانه نیز بیشتر نقش یک نھاد تشریفاتی را به عھده گرفته است تا یک نھاد صنفی و سندیکای قدرتمند . متاسفانه خانه سینما نیز فاقد یک مرکز اطلاع رسانی قوی برای دفاع از قلمرو اصحاب سینما در شرایط اضطراری و حاد بوده و در شرایط بحرانی، صرفا به صدور بیانیه آنھم با تاخیر اکتفا میکند. ھرکجا که سینما و سینماگران از طریق افراد مختلف مورد ھجمه و خدشه قرار میگیرند، این وظیفه خانه سینماست که سریعا موضعگیری نموده و بلافاصلھ با حضور در رسانهھای مختلف و خبرگزاری ھا و…. از حیثیت جامعھ سینمایی دفاع کند .
در نبود چنین مکانیسم ھایی ، سینماگران مجبورند به طور انفرادی در برابر برخی توھینھا و ھجمه ھا واکنش نشان دھند که قطعا اینگونه روش ھای تک صدایی نیز به نتیجه نمیرسد. حال بماند که در شأن اھالی ھنر نیست که بخواھند مستقیما با کسی در این زمینهھا درگیر شوند که بازخورد مناسبی را نیز در جامعه به ھمراه نخواھد داشت. خانه سینما و سازمان سینمایی میبایست با ھماھنگی ھم از یک چنین سازوکار قوی و فعال برخوردار باشند تا صدای اصحاب سینما از یک مرکز قانونی شنیده شود تا باعث گردد کسی نیز جرات جسارت و توھین به این خانواده بزرگ را پیدا نکند. از طرفی باید گفت طیفھای معترض به سینما، این وسط مقصر نیستند، چرا که آنھا با سینماگران واقعی کشور حشر و نشری نداشتهاند تا نسبت به فعالان واقعی سینما و اندیشهھای شان شناخت بیشتری پیدا کنند. وقتی نشست و برخاست و اطلاع رسانی مداوم وجود نداشته باشد، تصور انھا از سینما و آدمھای آن، ھمان دو سه نفر حاضر در جشنواره کن و افرادی در حد تتلو و… خواھد بود. طیف معترض از ھر تریبونی اعم از مسجد و دانشگاه و غیره برای حرف ھا و اعتراضات خود استفاده میکنند، اما دراین میان، تریبون سینما کو و کجاست؟ وقتی ما تریبون قانونی مشخصی نداشته باشیم و در سکوت نیز به سر ببریم و نتوانیم و یا نخواھیم در مقابل قضاوتھای جامعه به روشنگری بپردازیم، نباید انتظار داشته باشیم که افراد معترض، برداشتھای غیرواقعی خود را در مورد سینما و سینماگران جار نزده و ابراز نکنند. پس خلا موجود از طرف جامعه سینمایی است .
اگر یک چنین ھجمهھایی از طرف طیف ھای مختلف سیاسی به عنوان مثال بر علیه ورزش این کشور مطرح میشد، مدیران این حوزه به واقع چه واکنشی نشان میدادند؟ اینھمه به ساحت سینما توھین شد، اما یک نماینده از طرف یک میلیون سینماگر و علاقمند به سینما برای دفاع، آن ھم به طور رسمی سینه سپر نکرد تا محکم و قاطع در مقابل این حملهھا بایستد! اگر حوزه سینما، از یک پشتوانه حقوقی و مدیریتی مقتدری برخورد بود، آیا کسی میتوانست براحتی علیه سینما و سینماگران حرفی بزند و یا شعاری بدھد؟
بدون دیدگاه