بانیفیلم: در حالی که در روزهای گذشته کار کمیته فرهنگ و ارشاد به سلامتی به پایان رسید و فهرست اسامی افرادی که از نگاه این کمیته شرایط پوشیدن ردای وزارت ارشاد را دارند، اعلام شد، اخیراً برخی در حال زمینهچینی برای تعیین نفرات برای مشاغل زیردستی ارشاد و ابقای برخی دیگر هستند!
در این کوران خبرسازیها، یکی از مهمترینشان خط دادن به وزیر آتی ارشاد برای تعیین جانشینی برای پرمناقشهترین این مشاغل یعنی ریاست سازمان سینماییست.
محمد خزاعی که فعلاً روی صندلی مدیریتی این پُست نشسته، در سالهای مسئولیتاش، روزها پر فراز و نشیب زیادی را پشت سر گذاشته. او که پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، حکم دبیری جشنواره۴۳ فیلم فجر را هم گرفت، پس از انتخاب مسعود پزشکیان، مشخص شد که برای بقا در پُست فعلیاش، تقریباً شانسی حتی در حد «صفر» هم ندارد!
این فعال فرهنگی اهل بیرجند، که تجربههای مختلف در کسوتهای فرهنگ و هنر داشته؛ از معلم امور ترببتی بودن تا خبرنگار هنری و مدیر تولیدی فیلمها و دست آخر تهیهکنندگی برای نهادها فرهنگی، در دولت سیزدهم توانست ریاست بر سازمان سینمایی هم بر تجربیات قبلیاش اضافه کند.
خزاعی که به لحاظ علائق سیاسی به جناح راست وابستگی شدیدی دارد، در روزهای پیش از انتصاب توسط مشاوران فرهنگی ابراهیم رییسی به ریاست سازمان سینمایی، تلاش زیادی میکرد که چهرهای فراجناحی داشته باشد، اما تهیهکنندگی برخی فیلمهای سفارشی نهادهای شبهدولتی («قلادههای طلا»، «به وقت شام»)، تکلیف موضعگیریهای سیاسی و فرهنگیاش را آشکار کرد.
ستاره اقبال محمد خزاعی از آغاز ریاست جمهوری رییسی شروع به درخشیدن کرد؛ اما با وجود همه مراعاتها و زمینهچینیهای رسانهای، تپق زدنش در یک مراسم عمومی و هنگام خواندن دعای تحویل سال، مسئلهساز شد. با این «گاف» دادن، رقبای او که در کمین موقعیت برای گرفتن پست او بودند، موقعیت خزاعی را در مخاطره دیدند!
با اینکه خزاعی توانست پس از مدتی، از حالت «آچمز» به وجود آمده بیرون بیاید و از تبعات انتقادات رسانههای مختلف، قسر در برود اما خودش هم میدانست که دیگر ارکان مدیریتیاش نزد وزیر ارشاد، دچار تزلزل شده و دیگر آن دوام و استحکام را ندارد!
شرایط تا جایی پیش رفت که خزاعی در سخنانی در یکی از مراسم گفت اگر مقامات اجازه دهند او به کارش ادامه دهد تلاش بیشتری برای بهبود وضعیت خواهد کرد.
همه اینها نشانههای آشکاری از وجود اوضاع پرتلاطم برای این مدیر فرهنگی بود.
اینها همگی دست به دست هم داد که برخی از کارشناسان تاریخ پایان دوره و عزل او از سازمان سینمایی را هم تعیین کرده بودند. اما وقایع به «داد» خزاعی رسید!
معادلات مربوط به جابجاییها خزاعی در وزارت ارشاد، با حادثه سقوط هلیکوپتر ابراهیم رییسی و برخی از همراهانش و شهادت رییس دولت سیزدهم و وزیر خارجه و دیگر سرنشینان هلیکوپتر، بهم ریخت و حتی جریان رسانهای که مجتبی امینی را به عنوان جایگزین خزاعی معرفی کرده بود، عقب نشست و داستان جابجایی صندلی ریاست سازمان سینمایی را به بوته فراموشی سپرد.
دوران ریاست محمد خزاعی با وجود اینکه با تلاش رسانهای، درصدد نشان دادن چهرهای فراگیر از او و تیم مدیریتیاش بود، اما کارنامهاش فاقد وجوه مثبت و تایید قریب به اتفاق دستاندرکاران سینما بود.
در عملکرد او بیتوجهی به بدنه سینما، ایجاد شرایط برای پرکاری عدهای معدود و بیکار شدن بخش زیادی از دستاندرکاران سینما از نکات برجسته است.
دستان محمد خزاعی و تیم مدیریتی مجموعهاش انقدر خالیست که حتی نتوانستند با به کارگیری سیاست همگرایانه، شرایط مناسبی را در صدور پروانههای ساخت و نمایش فراهم آورند تا از حجم ساخت فیلمهای موسوم به «زیرزمینی» بکاهند.
شمار ساخت این فیلمها تا جایی پیش رفت که بخش زیادی از آنها در جشنوارههای سینمایی حاضر شدند. غالب سازندگان این فیلمها، وجود دیدگاههای بسته مدیران و نداشتن هیچ تعاملی از سوی این مدیران را عامل گرایش به سمت تولید فیلم بدون پروانه ساخت میدانستند.
در این میان البته اعتراض اهالی سینما به صدور آییننامه صدور پروانه ساخت و نمایش که با سربرگ دبیرخانه شورای عالی فرهنگی منتشر شد، بخش دیگری از رویه منفعلانه سازمان سینمایی در سروسامان دادن به معضلات تولید فیلم است.
از سوی دیگر وجود زبان تهدیدی که توسط برخی از مدیران سازمان در مواجهه با فیلمسازان به کار گرفته شده بود، فاصلهگذاریهای میان اهالی سینما و مدیریت دولتی را بیشتر و بیشتر کرد.
در این وانفسای جدایی میان مدیریت سینما با بهش بزرگی از سینماگران، موضوع پنهان شدن مجموعه مدیریت دولتی پشت سر برخی آمارهای فروش فیلمها قابل تامل است. بیتوجهی سازمان سینمایی به تولید و اکران دیگر فیلمها و مشکلات خاصی که تهیهکنندگان فیلمهای مستقل و اجتماعی با آنها دست به گریبانند، مشخص کرد که مدیران سینمایی هیچ راهکاری برای حل مشکلات موجود ندارند.
پشت میزنشینان سازمان سینمایی در توجه دادن افکار عمومی به فروش چند فیلم کمدی سطح پایین، مشخص کرد که راه اشتباهی را انتخاب کردهاند. آنها برای پاک کردن صورت مسئله، به نوعی بازی رسانهای روی آوردند که گویا مانند دیکر سازمانهای دولت سیزدهم، برای مجموعه ارشاد و سازمان سینمایی هم در اولویت قرار داشته و دارد!
با اینکه باید انصاف هم داشت و به عملکردهای مثبت این سازمان در مواردی مانند کمک و حمایت به ساخت و راهاندازی سالنهای سینما اشاره کرد اما با نگاهی گذرا به مجموع کارها، میشود فهمید که فرایند این فعالیتها، هیچ نکته مثبتی ندارد.
این تیم مدیریتی در ایجاد شرایط مناسب در مسایل تولید فیلم و سریال، و همینطور بهبود اوضاع معیشتی خانواده بزرگ سینما بسیار ناموفق عمل کردند.
به این فهرست میتوان حمایت از جشنوارههای بیخاصیتی مانند «جشنواره فیلمهای ورزشی» و… را افزود که هیچ خروجیای به جز اتلاف سرمایه و وقت ندارد.
عکس یادگاری گرفتن گاه و بیگاه مدیران سینمایی با آمار فروش بالای فیلمهای کمدی به قیمت نابودی سینمای اجتماعی و از بین بردن جریان سینمای مطالبهگر تمام شده است.
این عکس انداختهااگرچه برای خیلی از سینماییها، هیچ شأنیتی ندارد اما برای محمد خزاعی و تیمش از چنان جذابیتی برخوردار است که هر از گاهی به صف میشوند و رو به دوربین، پشت به سینما، همگی لبخند رضایت میزنند!
توجه به این نکته در زمانی که جابجایی دولتها و مدیرانش کلید خورده، ضرورت دارد؛ این روزها برخی حرکتهای ناشیانه، در صدد جا انداختن تئوری بقای مدیریت فعلی هستند، اما به نظر میآید، انتشاردهندگان هیچ درکی از تغییر شرایط ندارند!
بر اساس برخی از خبرهای موثق، محمد خزاعی قرار است تا زمان برگزاری جشنواره به عنوان دبیر حضور داشته باشد (البته اگر نیاز برای تغییر دبیری او پیش بیاید، مسئولان تردید نخواهند کرد) و دلیل این حضور هم لزوم جوابگویی برای تولید فیلمهایی است که در زمان ریاست او پروانه ساخت گرفته و ساخته شدهاند.
حضور محمد خزاعی در زمان استقرار دولت مسعود پزشکیان فقط در همین حد است!
بدون دیدگاه