به مناسبت روز ملی سینما و در ادامه سلسله نشستهای تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران با تورج منصوری از پیشکسوتان عرصه فیلمبرداری سینما گفتوگویی تفصیلی داشته است.
به گزارش مهر، به مناسبت روز ملی سینما و در ادامه سلسله نشستهای تاریخ شفاهی، موزه سینمای ایران طی یک هفته هر روز گفتگوی تفصیلی با یکی از چهرههای تاثیرگذار سینمای ایران را منتشر میکند که در همین راستا امروز ۱۹ شهریورماه با تورج منصوری از پیشکسوتان عرصه فیلمبرداری گفتوگو کرده است.
تورج منصوری با بیان اینکه اقوامش خراسانی هستند، گفت: در تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم. پسر خالهام برای تحصیل از مشهد به تهران آمده بود. او در خانهاش عکاسی و در آنجا عکس ظاهر میکرد و من هم در همان کودکی علاقهمند شده بودم تا ببینم او در آن تاریکخانه چه کاری انجام میدهد و این کاغذ سفیدی که زیر نور قرمز تاریکخانه کم کم تبدیل به عکس میشد جادویی بود که من را ربود.
وی با بیان اینکه اولین کار حرفهای خود را در سینمای ایران به عنوان دستیار کارگردان انجام داده است، افزود: در اولین کار سینماییام دستیار زنده یاد یدالله صمدی برای فیلم «مردی که زیاد میدانست» بودم. من با فرامرز معطر فیلمساز قدیمی سینمای ایران هیچ وقت کار مستقل نداشتم و همیشه دستیار او بودم. یک پسر جوان عاشق این کار بودم که عکاسی میکردم و اشتیاق زیادی داشتم تا کارهایی که او انجام میداد را یاد بگیرم و هیچ وقت به عنوان دستیار از او طلب دستمزد نکردم و او هم با من طوری برخورد میکرد که شاگرد او هستم. خیلی دوران طولانی نبود اما دینی که به او دارم تا پایان عمر همراه من است.
یک روز به دانشجویی فیلمسازی آموختم و یک روز با افتخار فیلمبردار فیلمش شدم
منصوری عنوان کرد: یادم میآید وقتی قرار بود با دوربین دیجیتال کار کنم خیلی با آن آشنایی نداشتم زیرا تازه به ایران آمده بود. به دانشجوی خودم تورج اصلانی مراجعه کردم و از او کار با دوربین دیجیتال را آموختم. جالب است که یک روزی من به او آموزش دادم و یک روز از او چیز بهتری را یاد گرفتم. این اتفاق خیلی قشنگ و فرایند شیرینی است که یک روز به دانشجویی فیلمسازی را آموختم و یک روزی فیلمبردار فیلمش شدم و با افتخار هم کار کردم.
وی با بیان اینکه اولین فیلمی که به عنوان مدیر فیلمبرداری کار کرده «جادههای سرد» بوده است، بیان کرد: در آن فیلم محمود کلاری هم حضور داشت و شیرینترین دوران کاری من ۲ فیلمی است که با محمود کلاری کار کردم؛ فیلمهای «آن سوی مه» و «جادههای سرد». همچنین همراه با علی نصیریان که به عنوان استاد و برادر بزرگتر میشناسمش و عزت الله انتظامی که بسیار دوستان خوب و آدمهای فوقالعاده حرفهای بودند.
معتقدم سینما یک شغل نیست بلکه یکجور زندگی است. کسانی که میخواهند وارد آن شوند باید متوجه باشند وارد عرصهای میشوند که شکل زندگی بیرون نیست، یک جور دیگری استمنصوری درباره همکاری خود با مسعود جعفری جوزانی نیز توضیح داد: جوزانی از من خواست فیلم «با من حرف بزن» را با او کار کنم. آقای آقاجانیان صدابردار را از تلویزیون آوردیم، ایرج شهزادی که آن زمان با من کار میکرد به عنوان دستیار بود من مدیر فیلمبرداری، محمد آلادپوش به عنوان فیلمبردار و محمود کلاری عکاس فیلم و علیرضا رئیسیان دستیار بود. فیلم «با من حرف بزن» به عنوان دومین فیلم کوتاه جشنواره فجر شناخته شد که فیلم فوقالعاده موثری بود و بسیار در بین مخاطبان درخشید.
فردوس کاویانی بازیگر درخشانی است
منصوری با اشاره به بازیهای درخشان فردوس کاویانی نیز گفت: فردوس کاویانی از بازیگرانی بود که در چند کار درخشان از جمله «بانو» و «در مسیر تندباد» و «یاد و دیدار» با او کار کردم. یکی از بازیهای خوبی که از او در ذهن من مانده است «اجاره نشین ها» بود. وقتی فیلم «اجاره نشین ها» را دیدم هنوز با او کار نکرده بود و دائم در ذهنم این بود که داریوش مهرجویی از این نقش عمله در فیلم چه بازی خوبی گرفته است. فردوس کاویانی را نمیشناختم و نمیتوانستم باور کنم که او فردوس کاویانی بازیگر است و عمله نیست. بسیار خوب بازی کرده بود و در باورم نبود که یک بازیگر میتواند تا این اندازه خوب بازی کند.
آشنایی با داریوش مهرجویی و خسرو شکیبایی
وی درباره آشنایی خود با داریوش مهرجویی نیز توضیح داد: داریوش مهرجویی را خیلی تحسین کردم که برای فیلمبرداری که به نسبت او نام و نشانی ندارد و جوان است و تا به حال با او کار نکرده است فیلمنامه میفرستد. از فیلمنامه «هامون» بسیارخوشم آمده بود. باهم برای این فیلم صحبت نسبتاً طولانی داشتیم و در همان جا زنده یاد خسرو شکیبایی را دیدم که پیش داریوش مهرجویی آمد.
منصوری یادآور شد: یادم میآید آخرین پلان فیلم «هامون» را که میگرفتم سوار ماشین مهرجویی بودیم و هامون پشت ماشین نشسته بود و صحنه معروفی که میگوید «یک کم به راست یک کم به چپ خدایا یک معجره نشان بده» را میگرفتیم. در آن صحنه یک اتوبوس از کنار او رد میشود و میخواهد به دره برود و پاهایش می لرزد. کلوزآپی که از او گرفته میشود دوربین روی شانه من است و من جای پای شاگرد در پیکان نشسته بودم و پلان و برداشت آخر از فیلم «هامون» را با حضور خسرو شکیبایی گرفتم. مهرجویی گفت بس (هیچ وقت نمیگفت کات) و من کات کردم. از من پرسید چطور بود و من گفتم خوب بود و او در پاسخ گفت برای ما هم خیلی خوب بود. یادشان نبود که پلان آخر فیلم است. اصغر شاهوردی هم پشت سر هامون نشسته بود.
وی درباره همکاری خود با مسعود کیمیایی نیز گفت: وقتی با مسعود کیمیایی کار میکنیم کار کردن با آدمهای دیگر سخت است زیرا میداند چه میخواهد و به هیچ وجه گروه را اذیت نمیکند.
جلوی دوربین من بازیگر محدود نمیشود
منصوری در ادامه بیان کرد: من یک ویژگی دارم که فکر میکنم اگر فیلمبردار ماندگاری شدم علتش همین یک ویژگی است. من تنها آدمی هستم که دوربینم به صحنه محرم است یعنی به هیچ وجه دوربین من نفر اول جلوی دوربین را اذیت نمیکند و بازیگر را محدود نمیکند.
وی در پایان صحبتهایش متذکر شد: من معتقدم سینما یک شغل نیست بلکه یکجور زندگی است. کسانی که میخواهند وارد آن شوند باید متوجه باشند وارد عرصهای میشوند که شکل زندگی بیرون نیست، یک جور دیگری است. وقتی پشت دوربین هستیم و کلید را که می زنیم دیگر فرزند پدرمان نیستیم، دوستی نداریم، آن لحظه تمرکز یکپارچه فقط روی موضوعی داریم که دارد خلق میشود و این یعنی یک نوع اعتیاد که هیچ لذتی بیشتر از آن نیست.
تورج منصوری برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری از هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «هامون» در سال ۱۳۶۸ و برنده لوح زرین بهترین فیلمبرداری از چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «جادههای سرد» در سال ۱۳۶۴ بوده است.
موزه سینمای ایران به عنوان مجموعهای فرهنگی و تاریخی که راوی سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف میداند نظرات و دیدگاههای سینماگران باتجربه و پیشکسوت را جمع آوری کرده تا نسلهای آینده با نگاه و مسیر زندگی حرفهای و نحوه خلق و شکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند.
بدون دیدگاه