تنیدگی وجوه مختلف آثار مهدی سحابی چنان ساختارپذیر است که میان زبان تصویری و نوشتاری، پیوندی عمیق ایجاد شده است چنان که می توان آثار هنری وی را ترجمان دیگری از آثار ترجمه شدهاش دانست؛ واژهها این بار ایماژهایی میشوند تا از میان رنگ و فرم و حجم استخراج شوند.
به گزارش ایرنا، نمایشگاه مروری بر آثار مهدی سحابی عصر سهشنبه ۱۱ آبان با حضور جمعی از هنرمندان و علاقهمندان هنر در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح شد؛ نمایشگاهی شامل بیش از یکصد اثر در حوزه هنرهای تجسمی که برای مخاطبانی که سحابی را بیشتر به عنوان مترجم می شناختند شگفت انگیز است.
ترجمه کتاب ۷ جلدی در جستجوی زمان از دست رفته به نویسندگی مارسل پروست، آنچنان پروژه عظیمی در حوزه ترجمه است که بر تمامی دوران زیست حرفه ای سحابی سایه انداخت. هر چند نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشی سحابی اوایل دهه ۶۰ به نمایش درآمد و او در رشتههای متعدد ادبی و هنری چون روزنامه نگاری، عکاسی خبری، داستان نویسی، مجسمه سازی و هنر مفهومی تولیدات فاخری داشت ولی همچنان آثار ترجمه سحابی کمتر اجازه داد دیگر وجوه هنری وی، در دوران حیاتش مورد توجه عموم قرار گیرد.
نمایشگاه مروری بر آثار مهدی سحابی به نمایشگاهگردانی مژده طباطبایی و سهراب احمدی مجموعه ای است که توانسته این وجوه مختلف و کمترپرداخته شده آثار این هنرمند را در معرض عموم قرار دهد.
طباطبایی درباره تجربه های متنوع سحابی در عرصه تولیدات هنری گفته است که هرچه بیشتر در مدارک و زندگی هنری مهدی سحابی جستوجو کردیم با دریایی از اطلاعات و منابع مواجه شدیم. یعنی بر این باور نبودیم که با چنین هنرمند متکثری مواجه خواهیم شد که در هر کدام از شاخههای هنری به این شکل فعالیت کرده است و وقتی وارد هر کدام از شاخههای آن شدیم دیدیم انتهایی برای آن نیست. بسیاری از اهالی هنر نیز نمیدانستند که مهدی سحابی نقاش، مجسمهساز و عکاس است و او را فقط در نوشتههایش میشناختند. هدف این نمایشگاه اتصال دنیای ادبی مهدی سحابی به دنیای تصویری بوده است.
در ورودی نمایشگاه، این دستنوشته از مهدی سحابی مخاطب را برای دیدن این نمایشگاه هوشیار می کند: چقدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است. به زودی پیر می شوم. بالاخره تمام می شود. خیلی ها آمدند اتاقم. خیلی چیزها گفتند. چیز به درد بخوری نگفتند. رفتند. دیگر پیر شده اند. مفلوک و دست و پاچلفتی هر کدام یک گوشه دنیا.
آثار ارائه شده مهدی سحابی نمونهای موفق از همگرایی ادبیات و هنرهای تجسمی است که در اثر نهایی با یکدیگر آمیخته می شوند و به یک پیکر می رسند. تنیدگی میان مدیوم های مختلف هنری سحابی آثار این نمایشگاه را چنان ساختارپذیر کرده است که بین زبان تصویری و نوشتاری، پیوندی عمیق را ایجاد می کند و می توان آثار تجسمی سحابی را ترجمان دیگری از آثار ترجمه شده این هنرمند دانست که کلمات؛ ایماژهایی می شوند که از میان رنگ و فرم و حجم استخراج می شوند.
نمایشگاه مروری بر آثار مهدی سحابی را می توانیم به بخش های عکس های خبری انقلاب، نقاشی های پرتره و خودنگاره، مجموعه نقاشی های ماشین قراضه ها و دیوارنگارها، و مجسمه ها که خود شامل مجموعه صورتکها، جعبه ها، توتم ها و پرنده هاست، تقسیم کرد.
آثار این نمایشگاه با عکس های خبری مهدی سحابی از دوران انقلاب آغاز می شود که تا به امروز دیده نشده است. سحابی فعالیت خود را با روزنامه نگاری و عکاسی خبر آغاز می کند هر چند در ادامه زیست حرفه ای خود از این فضا فاصله می گیرد و دیگر به آن باز نمی گردد اما تحلیل نگاه سحابی در بازنمایی بی واسطه و مستقیم واقعیت در عکس هایش می تواند بیانگر نحله فکری این هنرمند باشد که در سال های بعد در جهان ترجمه هایش تکامل می یابد و ما به ازای آنها را می توان در نقاشی ها و مجسمه هایش دنبال کرد.
عکس به عنوان رسانه ای واسط میان ذهنیت و عینیت، همزمان می تواند ناظر و منظره یا سوژه و ابژه را روبروی چشمان مخاطب به نمایش گذارد و بر همین اساس عکس های خبری مهدی سحابی در این نمایشگاه سرآغازی برای کشف جهان سحابی است چرا که رد ابژه ها را می توان در بقیه آثار این نمایشگاه دنبال کرد.
عکس خبری شعار نویسی بر دیواری ها که دوران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ توسط سحابی بازنمایی از دیوارهای آن دوران است که چند دهه بعد از انقلاب به شکل نقاشی بازتولید و پس از آن در آثار متاخر سحابی همین دیوار و شعار نوشته ها در ذهنیت هنرمند باز آفرینی می شوند. استفاده از اشعار و تصاویر در کنار شعار مرگ بر سحابی به صورت سمبلیک بر کارکرد اجتماعی دیوار در رخدادها اشاره دارد که از شهر به اتاق هنرمند وارد شده است.
پایه و ریشه نقاشیهای سحابی همچون ماشین قراضهها تا دیوارنوشتهها نمونههایی هستند که در رابطه مستقیم خود با جهان در عکس هایش نیز دیده می شود و مخاطب برای فهم مهدی سحابی باید در پی کشف رابطه میان آثار ترجمه شده با آثار تجسمی باشد و همچنین شکاف های میان مدیوم های مختلف هنری را با تخیل خود پر کند تا به خوانش جهان مهدی سحابی دست یابد. هرچند آثار متکثر این نمایشگاه همچون کتاب در جستجوی زمان از دست رفته از هر کجا می تواند آغاز شود و پایان یابد.
مجموعه ماشین قراضه ها که نخستین بار در سال ۱۳۶۹ در گالری گلستان به نمایش درآمد از دیگر آثار ارائه شده در این نمایشگاه است و ماشین های قراضه ای را نشان می دهد که در تصادف مچاله شده اند. نقاشی ماشین های تصادفی و ماشین های اسقاطی که به بدنه ای ایستا بدل شدند به صورت نمادین وضعیت زیست هنرمند را نمایش می دهد که ابزار تفکر و تعمق را فراهم می کند.
برای تحلیل آثار ماشین قراضه ها باید به زمان و مکان شکل گیری و ارائه آثار توجه کرد. در این سال شاهد پایان یافتن جنگ تحمیلی هستیم؛ با همه خساراتی که به همه کشورهای در حال جنگ وارد می شود و ماشین به عنوان نماد توسعه و زمان می تواند از حرکت بایستد.
نشان هایی از مچالگی که در این ماشین ها دیده شده است را در مجسمه های پرتره کاغذی هم می توان دید. کاغذ و مچاله کردن دستنوشته های کاغذی، برای مترجمی با وسواس مهدی سحابی امری عادی است کهاما او در پی کشف نشانه ها و ادراک هستی شناسانه به کنکاش پرداخته است تا از روزمرگی های خود، چهره هایی در فشار را آیکونیک کند و بر اساس نسبیتی که با واقعیت تعریف می کند، فاعلیت خود را شکل می دهد.
این فاعلیت در همه احوالات سحابی حضور دارد. خط خوردگی های دستنوشته ترجمه های سحابی نیز محملی برای حضور خلاقیت های تجسمی می شود و غلط هایش بستری برای پرنده هایی که در مجسمه های پرنده هایش جان دوباره ای می گیرند.
مجسمه های پرنده های مهدی سحابی همچون پرنده های طرح های غلط نوشته هایش که از چوب های فرسوده ساخته شدند، تاکیدی بر اندیشه ساختن از میان مخروبه هاست؛ پرنده هایی که از ابزاری پیش پا افتاده و دور ریزها جان گرفته و با رنگ های اکسپرسیونیستی شور و هیجان رهایی و آزادی را گوشزد می کنند. در این مجموعه خودآگاه و ناخوداگاه هنرمند باهم همگام می شود تا با تخیل اشیاء، دنیای خود را بسازد.
مهدی سحابی مترجم، خبرنگار، عکاس، نقاش و مجسمه ساز در سال ۱۳۲۲ به دنیا آمد، پس از دریافت دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز به دانشکده هنرهای تزئینی وارد شد و شروع به تحصیل در رشته نقاشی کرد. او با گذشت یک سال و نیم تحصیل را نیمه کاره رها کرد و پس از طی سربازی، برای تحصیل در رشته کارگردانی سینما در سال ۱۳۴۶ به ایتالیا رفت و در فرهنگستان هنرهای زیبای رُم مشغول تحصیل شد، اما پس از مدتی سینما را رها کرد تا نقاشی بخواند. او در سال ۱۳۴۷ تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای رم را نیز به اتمام نرسانده و به فرانسه می رود.
سحابی در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و سراغ ادبیات و ترجمه، روزنامه نگاری، نقاشی و مجسمه سازی رفت. او در ایران و فرانسه زندگی می کرد. مهدی سحابی با ترجمه شاهکارهای ادبی و بهترین انتخاب ها در ترجمه، باری از دوش ادبیات و ترجمه در ایران برداشته و ذهن مخاطب فارسی زبان را با شاهکار هایی از نویسندگان و رمان های تأثیرگذار دنیا آشنا کرده است.
سحابی که برای دیدار با خانواده به پاریس سفر کرده بود در ۱۷ آبان ۱۳۸۸ بر اثر سکته قلبی درگذشت و سپس پیکرش به تهران انتقال یافت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
بدون دیدگاه