آیین وداع با پیکر زندهیاد بابک برزویه عکاس سینما و مطبوعات با حضور خانواده او و جمع کثیری چهرههای فرهنگی و هنری و مردم در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش مهر، آیین بدرقه پیکر زندهیاد بابک برزویه عکاس سینما و مطبوعات صبح امروز جمعه ۲۸ مرداد مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم مرتضی یراق بافان به قرائت آیاتی از قرآن کریم پرداخت.
در ادامه کامران ملکی گفت: دیروز روز جهانی عکاسی بود و ما امروز با بابک برزویه که عاشق عکاسی سینما و هنر بود، وداع میکنیم. او دوست صادق، یار بامعرفت و انسانی شریف و نجیب بود و حق بزرگی بر گردن هنرمندان و چهرههای فرهنگی کشور داشت. با قابهایی که میگرفت هنرمندان را ثبت و ضبط میکرد و به واسطه عکسهای او بسیاری از هنرمندان جاودانه شدند. مدیران فرهنگی و همکاران زیادی در جمع ما حضور دارند. بابک حضور گستردهای در نهادها و مراکز گوناگون داشت. امروز هنرمندان زیادی به قطعه هنرمندان میآیند تا از او بابت قابهایی که ثبت کرد، تشکر کنند. او دوستان خوبی داشت چون خودش خوب بود. لبخند از چهرهاش هرگز محو نمیشد. از دوستان نزدیک او مدیری است که همیشه از تواناییهای بابک در سمتهایی که بود، استفاده میکرد.
در ادامه از علیرضا تابش مدیر فرهنگی دعوت به سخنرانی شد.
تابش بیان کرد: فقدان برادر و دوست عزیزم را به همه شما و خانواده هنر و عزیزانش تسلیت میگویم. ناباورانه پیکر عزیز بابک برزویه را بدرقه میکنیم و این روز مقارن با روز جهانی عکاسی است و عاشقانه او، دوربین بود و عکس و دقتش در عکاسی زبانزد همه. او تنها ۵۳ سال فرصت زیست یافت و هنرمندانه و مسئولانه زیست.
وی در ادامه این شعر امیرهوشنگ ابتهاج را خواند: زندگی زیباست ای زیبا پسند…زنده اندیشان به زیبایی رسند… آنقدر زیباست این بی بازگشت… کز برایش میتوان از جان گذشت… در این مجال به عنوان یکی از دوستان بابک به چند نکته بارز که از او آموختم، اشاره میکنم. بابک عمل به اخلاق را یک وظیفه نمیدانست بلکه در اندیشه دیگران بودن جز صفاتش بود. روحیه باز و متکثری داشت و به همین دلیل در این جمع از هر سابقه و صنفی حضور یافتهاند. به خانواده اش بها میداد. به اینکه پریا و بردیا فرزندانش از کودکی کتابخوان بودهاند، افتخار میکرد. به رقم تراکم فعالیت خبری و آموزشی از مسئولیت اجتماعی شانه خالی نمیکرد و در بحرانهای سیل و زلزله و… کنار مردم بود. تقویم و زمان برایش اهمیت داشت و یادآوری تولد چهرههای هنری کشور در صفحات اجتماعی او برون داد همین روحیهاش بود، اهل تکبر نبود و با شیرینی همیشگیاش لبخند بر لب همه مینشاند. در تبلیغات و خبر منشا اتفاقات زیادی شد برای معرفی شکوه و زیبایی ایران در قالب هنر تلاش میکرد. با اینکه میتوانست در آژانسهای خبری دنیا کار کند در ایران ماند. همواره یادگیرنده و آموزش دهنده بود. در لحظات ضروری خود نیز اهل مشورت گرفتن بود. خستگی ناپذیر بود و بیماری او را از تک و تا نیانداخت و با برگزاری تورهای آموزشی در شهرهای مختلف به علاقهمندان هنر عکاسی توجه داشت و دعای خیر اهل هنر وسانه در مدت کما بودنش همراهیاش کرد.
وی در پایان گفت: چه حیف که خبر رفتنش این روزها در رسانه پیچیده و بر بیلبوردها، رنگی به جا گذاشته است. امید و زیبایی و سرزندگی را نشر میداد و زودهنگام با کارنامهای درخشان درگذشت.
*نقشآفرین بابک برزویه در فیلم «مدرسهای که میرفتیم» ساخته داریوش مهرجویی
https://www.instagram.com/reel/Chb33ZMLp25/?utm_source=ig_web_copy_link
مجالی که باعث شد بابک برزویه آرام آرام سفر کند
در ادامه امیر عابدی عکاس و از دوستان نزدیک بابک برزویه روی سن آمد و درباره این هنرمند فقید گفت: از بابک گفتن بسیار سخت است. بیشتر تصور میکردم او روزی از من بگوید. به مناسبت روز اهل قلم مراسمی در موزه سینما بود و من به نمایندگی لوحی را برای بزرگداشت بابک گرفتم اما هنوز نتوانستم لوح را به خانواده او بدهم زیرا دستانم میلرزید. آنچه برای بابک رخ داد ممکن است برای همه ما رخ بدهد. تعریفهای مختلفی میتوان از او کرد، بابک پرشور و همیشه حاضر و همیشه خندان و حتی شاید یکدنده بود؛ بر آنچه بدان اعتقاد داشت.
وی افزود: دوستی ما همیشه پایدار بود و سر سوزنی از آن کاسته نشد. به نظرم آنچه در هفت ماه اخیر بر او گذشت، برایش یک مجال بود. چشمهای او در هنگام کما باز بود اما هیچ جا را نمیدید و فکر میکردم انگار دوربینی است که در آن فیلم ندارد. این مجالی برای بابک بود تا آرام آرام از دنیا سفر کند زیرا او نمیتوانست به راحتی چشم بر این دنیا ببندد. همه ما هر صبح به دیدن عکسهای او از منظرههای زیب عادت داشتیم. به نظرم او در گوشهای از این جمع هم اکنون دوربین به دست ایستاده است و دارد ما را ثبت میکند. او در همه صنوف مرتبط با عکاسی حضورداشت و این نشان دهنده مسئولیت پذیری او بود. اما امروز ما به امنیت شغلی بیش از هر چیز دیگری نیاز داریم. امیدوارم تجربه بابک باعث شود دوستان تصمیمگیرنده بیشتر به هنرمندان فکر کنند. راه حل رسیدن به امنیت شغلی و بیمه بیکاری برای هنرمندان بسیار ساده است و ما میتوانیم مشورت دهیم.
بابک خرمکار
در ادامه سیفاله صمدیان عکاس و فیلمبردار باسابقه سینما روی سن آمد و گفت: این هولناکترین جایگاه برای من است که در این مراسم درباره بابک صحبت کنم. او برای من «بابک خرمکار» بود. در زمانهای که نسل او به جایگاه اصلی خود نرسیدهاند و به خاطر سیاستزدگی های مفرط انگیزهای هم نداشتند او همه این محدودیتها را کنار زد و فکر نمیکنم کسی از دوستان او وقتی میدیدش او را بیکار دیده باشد. بابک غر زدنها و تنبلیها را کنار زد. در دهه ۷۰ قرار بود عکس فیلم «سفر به چزابه» را پشت جلد مجلهای کار کنیم که او به دفتر ما آمد و عکسهایی را که برگزیده جشنواره شده بود به ما داد و دوستی ما تا امروز ادامه یافت. پدر بزرگوار او از استثناییترین تجربههای پدرانه را در روزهای بیماری بابک گذراند و ارتباط ما با بابک در این ایام به واسطه امیر عابدی بود و به ما گزارشهایی از وضعیت او میداد. اگر عرصههای کاری بابک را مرور کنیم از فردا جور دیگری به جامعه نگاه خواهیم کرد.
خداحافظ رفیق
مهدی آشنا رییس انجمن عکاسان خانه تئاتر نیز در ادامه گفت: سلام بابک جان. هر بار که ملاقاتی داشتیم فقط یک تصویر ثابت از تو به من سلام میکرد؛ چشمانی مصمم و آبی و صدایی پر از انرژی. اینکه چقدر کارت را دوست داشتی و داشتند بماند برای بعد و تو همیشه از کار و پروژههای ناتمام صحبت میکردی و با صدای تکه تکه ما را نگران میکردی و وقتی صدایت ملایم میشد خیالمان راحت میشد. باید بگویم جایت همیشه بین ما خالی است و دلتنگ خندههایت خواهیم شد. اما آنقدر غمگینم از نداشتنت که حوصله ام نیست تا بیشتر برایت بنویسم، مینویسم اما تا فراموش نکنم که از امروز جای خالی تو مصیبت دردناکی برای ماست. خداحافظ رفیق.
هنر بابک برزویه جایگزین مرگ جسمانیاش شد
افشین شاهرودی عضو شورای عالی خانه هنرمندان ایران و عضو انجمن عکاسان ایران نیز در ادامه عنوان کرد: فکر نمیکردیم روزی در مراسم وداع با بابک شرکت کنیم و سیفاله صمدیان چه درست گفت این هولناکترین اتفاق برای ماست. دو روز است گویی خواب میبینم و هرچه فکر کردم چه بگویم چیزی به ذهنم نرسید. سخت است از کسی حرف بزنیم که در انجمن عکاسان هر بار به مشکلی برمیخوردیم او را گره گشا میدیدیم. بزرگترین هراس بشر در همه تاریخ مواجهه با مرگ بوده است و ما سه وسیله در ارتباط با این موقعیت محتوم در اختیار داریم که علم، هنر و دین است. علم باعث میشود مرگ را به تعویق بیاندازیم، دین باعث میشود تا آرامشی از رو به رو شدن با آن بیابیم. هنر نیز جایگزینی برای مرگ جسمانی انسان است.
همراهی با بابک تا پایانی ترین ایستگاه قطار زندگی
در ادامه سیدغلامرضا کاظمی دینان مدیر فرهنگی درباره زندهیاد برزویه گفت: عجب رسمی است رسم زمانه…من برای بابک برزویه گریه نمیکنم او از زندگی لذت برد و زیبا زندگی کرد. از آدمیت عبور کرد و به انسانیت رسید. انسان کاملی بود که همه رفتارش در مسیر خدمت بود. یک بار اخم نداشت و همیشه لبخند زیبایی همراه خود داشت. یکبار به من گفت: رفیق من بندهای هستم که خدا آفریده تا به هیچکس بدی نکنم و کسی را نرنجانم. برخی از استادان روابط عمومی به من گفتند او از هیچکس کینه نداشت. شوخ طبع و بخشنده و مهربان بود. چقدر خوب است در قطار زندگی کسی باشیم که دیگران دوست داشته باشند تا پایانی ترین ایستگاه همراهشان باشیم و بابک این چنین بود.
بابک برزویه عشق عجیبی به کارش داشت
در ادامه پیام پوران درخشنده که در ایران حضور نداشت و برای بابک برزویه نوشته بود، قرائت شد. متن این پیام به شرح زیر است:
«بابک برزویه عشق عجیبی به کارش داشت و مدام درگیر ایدهای جدید بود. همیشه با آمدن سر صحنه لبخند را بر فضا جاری میکرد و شکار لحظهای از بازیهایی را که بعدها عکسهای ماندگاری میشدند، به ما نشان میداد.»
شاخه نورسته بهار بود
احترام برومند نیز در مراسم عنوان کرد: بابک مثل شاخه نورسته بهاری شکننده و رفیق و یار و همراه بود. سالهای زیادی است که او را میشناسم اما در هشت سال اخیر همیشه همراه من بود. وقتی نبود که نیاز داشته باشم و او نباشد. واقعیت این است که هنرمند بعد از نبود جسمانی تکثیر میشود و با آثارش زنده میماند. این فقدان را هرگز فراموش نمیکنیم، بابک عزیز خدا نگهدارت باشد و روحت شاد.
دلمان برایت تنگ میشود
مرتضی رنجبران روزنامه نگار و از دوستان نزدیک برزویه نیز عنوان کرد: خاطرات بابک تمام نمیشود. به بابک برزویه می گویم که می دانم اینجا هستی و دوربین به دست داری. دلمان برای تو تنگ میشود و تو را که یک وطن پرست حقیقی بودی هرگز فراموش نمیکنیم. دلت برای فرهنگ و هنر ایران همیشه میتپید و امیدواریم یادت همیشه مانا باشد.
آرش برزویه برادر بابک برزویه نیز به نمایندگی از خانواده او گفت: من از طرف فرزین برزویه پدرم و برادر و خواهر بابک و خودم و فرزندان و همسر بابک تشکر خودم را از شما و دست اندرکاران این مراسم باشکوه اعلام میکنم. خاطرات زیادی از او دارم. ۲۰ سال قبل عکسی از بابک در جشنوارهای اسپانیایی برگزیده شده بود و توانست در مدت کوتاهی ویزا بگیرد و من با تعجب به او گفتم آیا میتوانی تنها در این سفر از پس زبان اسپانیایی بربیایی و او گفت مهم این است به نمایندگی از هنر ایران در این مراسم حضور داشته باشم و نام ایران در مراسم بهتر منعکس شود. او برادر مهربان و کوشایی بود و دلسوزی زیادی داشت و به همه کمک میکرد. عاشق عکاسی و سینما بود و برای آن تلاش زیادی کرد. او به علت سکته مغزی هشت ماه اخیر مشکلات زیادی داشت و متاسفانه تقدیرش بر این بود که بار سفر ببندد.
در پایان قابی با حضور اعضای خانواده بابک برزویه کنار پیکر او ثبت شد.
در پایان نماز میت بر پیکربرزویه توسط حجتالاسلام و المسلمین حشمتی قرائت شد و پیکر زنده یاد برزویه با همراهی حاضران راهی قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) شد.
حضور گسترده عکاسان و همکاران این هنرمند فقید از نکات شایان ذکر این مراسم بود.
در این مراسم اعلام شد آیین روز تولد بابک برزویه روز ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ در خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.
بدون دیدگاه