یادداشت / جبار آذین
بزرگترین رسالت اجتماعی یک هنرمند، ملی، مردمی و متعهد بودن اوست و هنرمند منهای مردم، نه تنها هنرمند که مردهای بیش نیست.
آن کس که هنر و فرهنگ را برای بروز استعدادها و قابلیتهای خود و خدمت به مردم و کشور بر میگزیند و هنر را ابزار کاسبی و شهرت نمیداند، محترم و شایسته تحسین است.
هنرمندان هم مانند سایر قشرهای جامعه در همین کشور و در میان انواع مشکلات و دشواریها و موانع و فشارهای مادی و معنوی زندگی میکنند و چون اهل هنر و ادب هستند، بدیهی است در قبال برخی مسائل و مشکلات، واکنشهای تندتر نشان دهند و به دلیل داشتن شهرت اجتماعی برخلاف دیگران این نوع عکسالعملهایشان بیشتر و بزرگتر و همراه با حواشی جلوه کند.
از همین رو قضاوت و محکوم کردن یک حرکت تند و اعتراضی فلان هنرمند که اقدامش نامتعارف مینماید را باید از هر دو سو؛ علت انتقاد و اعتراض و حتی گم کردن راه خانه خودو پناه بردن به خانه غیردوست دید و بررسی کرد.
مساله این است که ما و بعضی از مسوولان و نامدیران با برخوردها و عملکردهای خود چه به روز ملت و هنرمندان آوردهایم که آنها را به مرز اعتراضهای تند و کند کشاندهایم و آیا به راستی و بحق فقط معترضان دادخواه مقصر هستند و آنها که چنین شرایط بد و تلخ را با مقام دوستی و زیاده خواهی و انحصار و محدودیت و ممنوعیت به جامعه و هنرمندان تحمیل کردهاند مقصر نیستند؟!
در واقع در بروز واکنشهای منفی، فقط معترضان و منتقدان که انتقاد از کاستیها حق مسلم آنهاست، نقش ندارند و ایفاگر نقشهای اصلی، عاملان ایجاد بدیها و تلخیها و نادرستیها هستند.
منظور توجیه حرکتها و موضعگیریهای برخی که از حد متعارف فراتر است، نیست و هرکس باید پاسخگوی عادلانه و صادقانه گفتار و رفتار خود باشد و اگر قرار است چنین اتفاقی رخ دهد و در ارتباط با هنرمندان معترَض، آنها پاسخگو باشند، باید افراد و گروهها و مقاماتی نیز که در ایجاد نابسامانی، ناامیدی و قهر هنرمندان، سهم داشتهاند هم پاسخگو باشند.
لطفا از خود بپرسیم که با امثال بهرام بیضاییها چه کردهایم که ترک دیار کردهاند؟!
چه کردهایم که اصغر فرهادیها مارکوپولو شده اند؟! حتی معتقدم که افزون بر غلطهای محسن مخملباف، ما و تندروها در اپوزیسیون ساختن از او مقصر هستیم. مخملباف میتوانست با اصلاح مواضع خود در ایران بماند و بازهم بگوید؛”حرامخوری خوشمزه است!”
کوتاه سخن اینکه، اکنون که شرایط اجتماعی و دولت در حال تغییر است، بکوشیم بازهم دچار افراط و تندروی نشویم و منصفانه و عادلانه، مقصران هر دو سوی ماجرا؛ کسانی که جوانان و هنرمندان را از کشور راندند و آنهایی که در واکنش به این اقدامها تندروی کردهاند را به درستی قضاوت و بازخواست کنیم و همگان را با چوب من و ما محوری نرانیم و خردمندانه و خداپسندانه و مردم دوستدارانه مجال دهیم که خود را بازیابند و به آغوش میهن و خانه دوست که ایران بزرگ و مردم شریف کشور است، بازگردند.
بدون دیدگاه