نقد و بررسی این فیلم سینمایی در باشگاه فیلم تهران برگزار شد

22:13

عصر روز یکشنبه 2 بهمن ماه فیلم سینمایی «ایمو» اکران و پس از آن نشست نقد و بررسی این فیلم سینمایی در قالب پانصد و شصت و هشتمین نشست باشگاه فیلم تهران با حضور هاشم مرادی نویسنده و کارگردان، محسن جسور مشاور فیلمنامه، امیرعباس ربیعی مشاور کارگردان، حمید پروین جدا بازیگر، فرناز زوفا بازیگر و کورش جاهد مجری و کارشناس جلسه با استقبال خوب مخاطبان در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به نقل از روابط‌ عمومی فرهنگسرای ارسباران، در ابتدای این نشست امیرعباس ربیعی مشاور کارگردان فیلم «ایمو» اظهار داشت: خودم دو فیلم سینمایی ساختم و چند فیلم کوتاه با آقای مرادی هم همکاری داشتم. وقتی کار ایشان را به عنوان کارگردان دیدم به وجد آمدم و در همکاری‌های قبلی هم فهمیده بودم که ایشان کارگردان خوبی هستند و استعداد پنهانی دارند. اسم من به عنوان مشاور کارگردان ثبت شده اما همه کار را ایشان کردند. سادگی ویژگی این فیلم است و حمید هم که بازیگر نیست در این فیلم به خوبی ایفای نقش کرده و دوربین باعث نشده که حمید از خودش دور شود و به خوبی نقشش را ایفا کرده و صداقت هم از ویژگی‌های این فیلم است.
در ادامه این نشست کورش جاهد اظهار داشت: فیلم موضوع جالبی روایت می‌کند و تضادی که این آدم با فضای شهر دارد ایده جالبی است. ایده ساخت این فیلم از کجا آمد؟
هاشم مرادی در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: ما به واسطه کارمان که معمولا در شهرهای مختلف می‌رویم شاهد این اختلاف فرهنگی هستیم، مثلا در یک استان و یک منطقه هم تفاوت فرهنگی وجود دارد و در مهاجرت از یک شهر به تهران قطعا این تفاوت‌ها بیشتر است. من سعی کردم تفاوت این فیلم با دیگر آثار مشابهش این باشد که در وجود سادگی که این فرد دارد قصه و فضا هم مثل خود شخصیت فیلم ساده پیش برود و سادگی داشته باشد.
حمید پروین جدا نیز در ادامه این نشست اظهار داشت: من بازیگر نیستم و آقای هاشم مرادی من را انتخاب کرد و معتقد بود که می‌توانم این نقش را بازی کنم. بازی در این فیلم برای من واقعا کار سختی بود و دوست دارم این فیلم را تبلیغ کنید تا بیشتر دیده شود.
فرناز زوفا دیگر بازیگر این فیلم نیز اظهار داشت: این فیلم برای من خیلی مهم و شریف است چرا که امروز به این موضوع‌ها بها داده نمی‌شود و اتفاق خیلی مبارکی است که امروز فیلم اکران شده و امیدوارم به دل مخاطب بنشیند.
محسن جسور نیز در ادامه گفت: فیلم «ایمو» اثری بی‌آلایش است و از این دست آثار است که آدم برای دیدنش هر چند وقت یک بار دلش تنگ می‌شود.
جاهد خاطرنشان کرد: فیلم ساده و دلنشین است و این سادگی کمک می‌کند که مخاطب در جریان فیلم قرار بگیرد. فیلم «ایمو» در عین سادگی در یک جاهایی کمدی فانتزی می‌شود و آدم احساس می‌کند که اثر به سمت فانتزی می‌رود که در سینما بعید نیست و با آن رئالیسمی که مخاطب در این فیلم انتظار دارد متفاوت است. درباره این رفت و برگشت به رئالیسم و البته انتخاب لوکیشن کوچک کافه هم توضیح بفرمایید که چرا لوکیشن بزرگتری انتخاب نکردید؟
مرادی خاطرنشان کرد: برخی مواقع برای حفظ مخاطب لازم است برخی کاراکترها و نشانه‌ها را حفظ کرد، در حالیکه فیلم خیلی ساده است به یک کشش‌هایی نیاز داریم که مخاطب را حفظ کند و این رفت و برگشت‌ها هم به همین دلیل است. کافه‌ای که در فیلم هست هم یک کافه محلی است و ما سعی کردیم یک فضای صمیمی داشته باشیم و شاید اگر یک رستوران یا کافه بزرگتر بود این صمیمیت به وجود نمی‌آمد. البته بودجه کم ما هم در این انتخاب دخیل بود.
در ادامه جاهد گفت: آیا این فیلم با توجه به حرف‌هایی که کاراکترهایش می‌گویند و وجود برخی نشانه‌ها قصد دارد به سمت موضوعی سیاسی برود؟
مرادی در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: تهِ ذهنم واقعا چنین نشانه‌هایی بوده، در چند دیالوگ هم این کار را کرده‌ام. درست است که فیلم ساده است اما ساده‌انگاری با ساده‌نگاری تفاوت دارد و این فیلم به نوعی ساده‌نگاری کرده است. من چنین ذهنیتی داشتم که جاهایی از فیلم نشانه‌های سیاسی را هم دنبال کرده‌ام.
در ادامه جسور خاطرنشان کرد: زحمت فیلمنامه را هاشم مرادی کشید و من فقط در کنارش سعی کردم کمک کنم. همیشه برای من موضوع نقطه تکیه‌گاه فیلمنامه است و در این اثر با یک سری بحث‌ها و نشست‌هایی که داشتیم باید بگویم فیلم یک درونمایه دارد که می‌شود به بهانه آن به مسائل سیاسی و اجتماعی طنازانه کنایه زد اما ما موضوع اصلی را از دست ندادیم و موضوع اصلی که فطرت بود را حفظ کردیم. اگر تماشاگر از این فیلم لذت می‌برد به نظر من دلیلش این است که ما روی فطرت دست گذاشته‌ایم.
مرادی درباره پایان‌بندی فیلم گفت: هر آدمی خط قرمزی دارد، مثلا من خودم آدم صبوری هستم اما اگر جایی اتفاقی رخ دهد که تحملم تمام شود از آنجا می‌روم. وقتی کسی می‌آید و دست روی خط قرمز این آدم می‌گذارد این آدم هم به جای پذیرش تصمیم میگیرد برای جلوگیری از اینکه اصالتش از بین برود آنجا را ترک کند. در واقع این آدم می‌بیند خیلی از مسائلی که اصالتش را به خطر انداخته و تصمیم می‌گیرد از آنجا برود.
محسن جسور در ادامه درباره فیلمنامه این اثر خاطرنشان کرد: وجود ندارد که ما همیشه بر مبنای الگوهای کلاسیک پیش برویم و اینکه فیلم قرار است مخاطب را به چه سر منزل مقصود ببرد به جهان‌بینی فیلمساز مربوط می‌شود. یک نکته ساده در این فیلم هست که همان کهن‌الگوی شاهزاده و گدا است، در واقع همان قصه‌هایی که یک شخصیت با تصور یک مدینه فاضله به جهان دیگری رجعت میکند و این مدینه فاضله آرام آرام خراب می‌شود. نکته دوم هم این است که باید بگویم فیلم کاملا شخصیت‌محور است نه موقعیت‌محور، به همین دلیل جاذبه فیلم برای ما این است که ببینیم شخصیت اصلی چه مسیری را می‌رود و قرار است چه کاری انجام دهد.
مرادی نیز در ادامه خاطرنشان کرد: هر فیلم ممکن است مورد توجه مخاطبانی باشد و برخی مخاطبان نیز آن را نپسندند. مثلا «شیرین» عباس کیارستمی در فرانسه تحسین می‌شود اما در ایتالیا این فیلم را دوست ندارند. در فیلم ما حمید کم‌کم تغییر می‌کند و به لحاظ شخصیتی سیکلی را برای او در نظر گرفته‌ایم. درباره تدوین هم باید بگویم که یک جاهایی با تدوینگر بحث داشتم که به اصرار من در فیلم مانده‌اند. فیلم به نوعی به تنهایی آدم‌ها می‌پردازد و با اینکه حمید با نامزدش در تهران نیست ولی همه چیز را با هم تقسیم می‌کنند و فقط یک جا وقتی زهره وارد کافه می‌شود به خاطر اینکه نمی‌خواهد این آدم را به نامزدش معرفی کند دست به پنهان‌کاری می‌زند. در واقع حمید با وجود اینکه همسرش کنارش نیست احساس تنهایی نمی‌کند. به نظر من این محتوا محور بودن برای من خیلی مبنا بود و به همین دلیل دست تدوینگر بسته بود.
وی افزود: برای آمدن مریم هم باید بگویم که این هم به اصرار من بود. شخصیت اصلی با وجود اینکه در تهران در موقعیت ارتباط گرفتن با شخصی شاید بهتر از مریم قرار می‌گیرد به او وفادار می‌ماند. دلیل آمدن این کاراکتر این بود که از کلیشه دور بمانم و البته آمدن مریم هم برای من کارکردهای محتوایی و دراماتیک داشت.
زوفا درباره نقشش گفت: شکست عشقی بک‌گراند نقش من بود و این شخصیت سعی داشت در این فضا برای بقای خود تلاش کند. در این فیلم معصومیت از دست رفته بعضی‌ها و سادگی که همه دوستش داریم نکته مهمی بود، در ذهن من این شخصیت مثل همان بچه ساده و پاک بود که وقتی تصمیم به برگشت می‌گیرد برایم این معنا را دارد که تنها شخصی که نمیخواهد معصومیتش را از دست بدهد همین شخصیت اصلی فیلم است. در حالیکه همه برای بقا و حفظ خودشان تلاش می‌کردند.
پروین جدا نیز در پایان خاطرنشان کرد: قصد دارم حرفه بازیگری را ادامه بدهم. واقعیت این است که بازیگری را خیلی دوست داشتم و هیچوقت کسی نبود که به من پیشنهاد بدهد. وقتی آقای مرادی که اتفاقی با او آشنا شده بودم ایفای نقش در این فیلم را پیشنهاد دادند من با کمال میل پذیرفتم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *