13:55

محمدرضا عباسیان، تهیه‌کننده خواستار سیاست گذاری کلان در بحث تولید محتوای تصویری شد.
محمدرضا عباسیان مستندساز و تهیه‌کننده ایرانی در گفت‌و‌گو با باشگاه خبرنگاران، درباره مشکل تولید محتوای بصری بیان کرد: مشکل تولید محتوای بصری در کشورمان این است که این بخش رسالت اصلی خودش را که فرهنگ سازی و انتقال مفاهیم درست به مخاطب است، فراموش کرده است. امکان آموزشی که تولید محتوا مانند فیلم‌های سینمایی و مستند برای نسل‌های مختلف ما به خصوص نسل جوان دارد، هیچ یک از آموزش‌های دیگر این امکان را ندارد. قطعا نیاز به ژانر سرگرم کننده داریم و نمی‌توانیم آن را مغفول بگذاریم، اما تولیدکنندگان ژانر سرگرم کننده نیز باید دغدغه انتقال حداقلی ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی باشد. زیرا ممکن است روی مخاطب تاثیرگذار باشد.
وی افزود: فیلم سرگرم کننده طنز می‌سازیم، اما در قالب همان اثر طنز احترام به حقوق دیگران و بزرگ‌تر یا بدیهیات اخلاقی جامعه را از طریق شخصیت‌ها گوشزد کنیم، این خیلی تاثیرگذار است. مهم‌ترین نکته این است که فیلم‌های ما آموزه‌های صحیح را به مخاطبان آموزش دهد. جامعه ایرانی اسلامی ما در هر دو بخش ایرانی و اسلامی غنی از ارزش‌های فرهنگی است که متاسفانه این امر را در تولیدات تصویری فرهنگی نمی‌بینیم. روابط زناشویی و خانوادگی که الان در فیلم‌ها می‌بینیم نسبتی با مردم جامعه امروز ما ندارد، شاید با برخی از افراد جامعه مرتبط باشد که این سقوط فرهنگی را داشته اند، اما شامل همه افراد نمی‌شود.
این تهیه کننده باسابقه سینما درباره فرهنگ سازی آمریکا با فیلم‌های هالیوود توضیح داد: در آثار سینماییمان گسترده جغرافیایی کشورمان را نمی‌بینیم، سواحل زیبای دریای خزر و سواحل جنوب، کویر مرکزی ایران و دیگر جاذبه‌های طبیعی کشورمان را نمی‌بینیم. حتی جامعه روشن فکری ما که به نوعی وامدار سینمای غرب وهالیوود است این مسائل دیده نمی‌شود. حتی در فیلم‌های هالیوود مجموع ارزش‌های جامعه خودشان را به همه مردم دنیا نشان می‌دهند، اما ما همچنین چیزی را نداریم. من و شما مخاطب سینمای هالیوود آموزش مسیحیت ندیدیم، اما اصول اصلی این دین را بلدیم.

کم توجهی فیلمساز ایرانی به افراد بزرگ کشور
وی در این باره افزود: فیلمساز آمریکایی، کلیسا را به عنوان مکان مقدس نشان می‌دهد مثلا در فیلم «هفت مرد خشن» کلیسا را به عنوان مرکز مقاومت نشان می‌دهند و متهم به سفارشی سازی نمی‌شوند، اما فیلمسازان ما هیچ وقت متقاعد نمی‌شوند که مسجد را به عنوان مکان مقدس نشان دهند. فیلمساز ایرانی حتی برای هیچ یک از آدم‌های بزرگ و خدوم کشورش فیلمی نساخته، حتی برای شهدایمان تنها به نام گذاری خیابانی بسنده کرده ایم، اما در کشور امریکا اگر فرد بحرانی را حل کرده قهرمان سازی می‌کنند. این قهرمان در فیلم‌های آمریکایی عمدتا همان سرباز سابق ارتش آمریکاست که در انتهای داستان برعکس فیلم‌های ایرانی قهرمان زنده می‌ماند، در همه این زمینه‌ها چه انتقال بدیهی خوبی‌ها آنان موفق عمل می‌کنند.
عباسیان درباره فرهنگ سازی هالیوود بیان کرد: حقیقتا سینما برای هالیوود است، زیرا بیشترین بهره برداری را از آن کرده است و ارزش‌ها و خوبی‌ها را منتشر می‌کند. حتی آنان اگر فیلم سرقت می‌سازند انتهای داستان، سارق گیر می‌افتد. یعنی هالیوودی که از نظر ما خشن‌ترین و مساله دار‌ترین سینما است به اصول اخلاقی پایبند است. اگر سینمای ایران در این دهه را با دهه ۸۰ مقایسه کنیم متوجه وجود انحطاط فرهنگی می‌شویم. مثلا فیلم سینمایی «عقاب‌ها» هنوز پرفروش‌ترین فیلم سینمایی است، زیرا داستان قهرمانی را نشان می‌دهد که از میهنش دفاع می‌کند.
وی هم چنین توقیف شدن فیلم را برای فیلمسازان جنبه تبلیغاتی عنوان کرد و گفت: عوامل متعددی در فروش بالای فیلم تاثیرگذار است؛ امروز مد شده است انگ سانسور شدن و توقیف شدن را به فیلمشان می‌زنند. بیشتر این کار‌ها جنبه تبلیغاتی به خود گرفته تا مردم حتما این فیلم را تماشا کنند. یک بخش از سینمای ما نگاهش صرفا به جشنواره‌های خارجی است و طبعا باید تصویر سیاهی از کشور را نشان دهد تا جامعه غربی به سمت آن متمایل شود.

ساده انگاری موضوع خیانت در نمایش خانگی
عباسیان درباره مشکلات حوزه محتوا در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی توضیح داد: به غیر از سرمایه گذاری بخش خصوصی، سرمایه گذار بخش دولتی هم دچار چالش‌های جدی در انتقال محتواست؛ به جای آن که فیلم ما اسطوره را مقدس‌تر نشان دهد جایگاه وی را نیز متزلزل می‌کند. در همه آثار خیانت به یکی از جذاب‌ترین موضوعات تبدیل شده است و این فرهنگی است که از سریال‌های ترکیه‌ای وارد شده است. در سینما و سریال‌های تلویزیونی و نمایش خانگی موصوع خیانت به وفور دیده می‌شود. به تصویر کشیدن این موضوعات آیا کمکی به برطرف شدن آن و ساده انگاریش می‌کند؟ انتقال این موضوع به کل جامعه چه بار روانی‌ای را منتقل می‌کند؟ تنها اتفاقی که می‌افتد این است که شک منجر به جدایی و تلخی خانواده تشدید شده یا حتی منجر به ساده انگاری می‌شود.
وی افزود: همان طور که درباره محصولات غذایی کیفیت سنجی می‌کنند، باید در زمینه تولید محصولات فرهنگی نیز نظارت زیادی بکنند. الان ممیزی‌های فرهنگی ما به کم رنگ شدن آرایش خانم‌ها بسنده کرده و لایه‌های پنهان اثر را آشنا نیستند و درک نمی‌کنند که در بلند مدت چه تاثیری روی روان مخاطب می‌گذارد. مجموعه کلان فرهنگی باید سیاست گذاری بلند مدت داشته باشد. امروزه حتی بایکوت کردن حضور یک فیلم در جشنواره فیلم فجر یک اتفاق مهم و مثبت برای هنرمند نما‌ها ارزیابی می‌شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *