جبار آذین
نمایش روی صحنه سازمان مستعمل سینمایی چند سال است با شرکت نابازیگران و کارچرخانهایی که ربطی به سینما و هنر ندارند، در سالن سرپوشیده شماره یک تماشاخانه فرهنگ رسمی، در حال اجراست.
این نمایش هم، مانند اجراهای مستاجرهای پیشین این سازمان، از نظر مضمون و محتوا چیز تازهای برای اهالی هنر و سینما ندارد و تکراری و کلیشهای و سیاسی و دولتی و با مشارکت عناصر غیرفرهنگی شبهپلیسی اجرا میشود.
این نمایش داستان کسانی را بازگو میکند که چند سال است از عوالم دیگر و با نگاه چوپان و گوسفندی و ارباب رعیتی و ابزاری و منافع طلبی به سینما بر صندلیهای کوتاه و بلند و پشت میزهای پر و پیمان خوراک غذاخانه سینمایی نشسته و کنگر خورده و لنگر انداختهاند.
عده ای هم با تیپها و گریمها و لباسها و شمایل گوناگون از یک طرف وارد و از طرف دیگر صحنه نمایش میگذرند. در و دیوار غذاخانه مملو از شعرها و شعارهای جذاب هنری و فرهنگی و سینمایی و ارزشی است که اغلب خود صندلیمداران سازمان ارباب رعیتی سینمایی هم به آنها باور ندارند.
کاراکترهای اصلی نمایش از آغاز تا فرجام این شاهکار کمدی تراژیک با همان شکل و وضع همچنان روی صندلیها نشسته و با خوراکیهای روی میزها از خود پذیرایی میکنند و خادمان و گماشتگان آنها در دو رده خصوصی و عام با چای و قهوه و نسکافه و میوه از آنان پذیرایی مینمایند.
تنها چیزی که این نمایش مسخره را گاه تماشایی میکند، چند تنی هستند که برخلاف آنها که از درِ سمت راست وارد می شوند، از درِ سمت چپ وارد و از همان در هم خارج می شوند. اینان کسانی هستند که راه را اشتباه آمده و به جای متخصصان، عریضههای هنری و سینمایی خود را به سازمان موسوم به سینمایی که توسط روحهای خزان زده از ایل و عشیره کارنابلدان اشغال شده آورده اند.
بازیگران و کارچرخان ها، نویسندگان و طراحان به شدت و با هیجان روی صحنه با خوراکیها و جیبهای خود مشغول هنرنمایی هستند.
تا آنها به بازی و نویسندگی، کارچرخانی و پرکردن قلک های خود ادامه دهند، در این فاصله بد نیست سری به پشت صحنه این نمایش بزنیم؛ در اینجا عوامل فنی و هنری نمایش حضور دارند که برای امرار معاش فعالیت میکنند و در واقع تمام کارهای اصلی نمایش به عهده آنهاست. از جلوههای مختلف و موسیقی گرفته تا دکور و نور و غیره بدون آنکه دیده شوند و یا مورد تحسین و تکریم قرارگیرند، در فراز پشت صحنه، فردی عینک دودی به چشم روی صندلی نشسته که میگویند، کارچرخان پشت صحنه، رفیق و همسفره کارچرخان اول و دستیار کارچرخان روی صحنه است و او را کارچرخان روی صحنه و دستیارش که برای خود در سازمان بدون سازمان سینمایی به شیوه ارباب رعیتی دم و دستگاه و خدم و حشم راه انداختهاند، از جایی جدا از فرهنگ و سینما آوردهاند و کارش نگاه دقیقِ با دوربین به همه چیز و همه کس و همه جا بوده و نوعی ماشین امضا نیز هست.
او حتی یک لحظه هم از فیلمبرداری دست نمیکشد. کارگران فعال و زحمتکش صحنه نمایش و سازمان میگویند، او و کارچرخان روی صحنه یار دبستانی بوده و در یکجا روزگار گذراندهاند.
پشت صحنهایها و روی صحنهایها به کار خود ادامه میدهند تا ساعتی بعد که نمایش به پایان میرسد و هر کدام از بازیگران و نویسندگان و کارچرخانان از صحنه خارج و به دفاتر ریاست خود میروند و روی صندلیها تکیه داده و مشغول نوشیدن و میل چای و قهوه و میوه توسط خدمه و آبدارچی های خاص خود میشوند.
جالب اینکه اغلب بازیگران از خدماتِ خدماتیهای عام بهره میبرند، ولی بعضی از جمله کمک کارچرخانِ نمایش و همسفرههای ایلی و فامیلیاش که خود او نیز مانند کار چرخانِ اول توسط کارچرخان های دیگر، کارچرخانی می شود، آبدارچیها و خدماتیهای خاص خود را دارند که فقط به آنها خدمت میکنند.
این نمایش ناهنجار و فرهنگ شکن همچنان روی صحنه است و وزیر ارشاد و…. محو تماشای آن هستند!
بدون دیدگاه